16 نکته برای فراموش کردن گذشته

به گزارش وبلاگ توسعه دهنده ها، همه ما گذشته ای داریم. گاهی اوقات چیزهایی در گذشته ما وجود دارد که مایلیم به آنها چنگ بزنیم. خاطراتی که دوست داریم و لحظاتی که آرزو می کنیم دوباره همه آنها را داشته باشیم. در عین حال چیزهایی از گذشته ما وجود دارد که می خواهیم آنها را رها کنیم. خاطراتی که دوست داریم آنها را حذف کنیم. لحظاتی که آرزو می کنیم هرگز اتفاق نیفتاده بودند. از آنجایی که در حال خواندن این مطلب هستید، در پی یاری برای مورد دوم یعنی فراموش کردن گذشته هستید. شما می خواهید گذشته یا بخشی از آن را رها کنید.

16 نکته برای فراموش کردن گذشته

شما قبلاً زیاد کوشش نموده اید و اکنون در پی هدایت در خصوص چگونگی رهایی از بار زندگی خود هستید.

باید هشدار بدهیم این فرآیند همواره سریع یا آسان نیست. فراموش کردن گذشته کوشش و پشتکار می خواهد.

اما، با پیروی از نکات زیر، می توانید حرکت رو به جلو را در جهت درست حفظ کنید، زیرا به آرامی کنترل گذشته را در دست می گیرید و زندگی خود را ادامه می دهید.

این فرآیند دو طرف دارد. برای فراموش کردن گذشته ابتدا باید بدانید چه کاری را نباید انجام دهید.

بسیاری از مردم یکی از معدود روینمودهایی را انتخاب می نمایند که توهم برخورد با گذشته را ایجاد می نمایند، در حالی که در واقع شما هیچ کاری از این دست انجام نمی دهید.

باید به هر قیمتی از اینها اجتناب کرد.

ثانیا، شما باید از ابزارهای فکری مختلفی بهره ببرید تا به شما یاری کند در فراموش کردن گذشته خود پیروز عمل کنید.

بیایید با نبایدها آغاز کنیم:

1. آن را سرکوب نکنید

تصور کنید یک تجربه دردناک از گذشته را در یک جعبه قرار داده اید. سپس آن جعبه را در عمیق ترین و تاریک ترین گوشه یک کمد پنهان نموده اید، تا دیگر دیده نگردد.

این نوعی سرکوب است.

شما اساساً خاطرات آن تجربه و تمام احساسات مرتبط با آن را به ناخودمطلع خود فرو می برید.

مشکل این است در حالی که خاطرات سرکوب شده ممکن است مستقیماً وارد افکار مطلعانه شما نشوند، اما همچنان می توانند بر خلق و خو و رفتار شما تأثیر بگذارند.

و افکار سرکوب شده اغلب راهی برای ظهور مجدد در ضمیر خودمطلع در دفعه بعدی پیدا می نمایند و در زمان وقوع آنها آشفتگی بی حد و حصری ایجاد می نمایند.

یک چالش با افکار و احساسات سرکوب شده این است که شما از داشتن آنها مطلع نیستید. بنابراین صحبت با یک متخصص بهداشت روانی معتبر اغلب برای برخورد با آنها مورد احتیاج است.

2. از آن اجتناب نکنید

اجتناب از بسیاری جهات به سرکوب شباهت دارد، اما این بار گذشته هنوز برای فکر خودمطلع قابل دسترسی است.

مثل این است که آن جعبه را با حافظه داخل آن داشته باشید و آن را کنار در پشتی بگذارید تا بعداً به آن رسیدگی گردد.

می دانید که آنجاست، اما هر بار از کنارش رد می شوید. شما برای باز کردن آن متوقف نمی شوید.

اما اجتناب از گذشته به شما اجازه نمی دهد آن را رها کنید.

تنها کاری که انجام می دهد این است که امر اجتناب ناپذیر را به تاخیر بیندازد. دیر یا زود، باید آن جعبه را باز کنید و با آنچه درون آن است مقابله کنید.

3. سعی نکنید آن را فراموش کنید

باز این هم شبیه سرکوب است، اما شما گذشته را به طور کامل مسدود نمی کنید. شما فقط امیدوار هستید که زمان در نهایت به شما اجازه دهد آن را فراموش کنید.

مشکل این رویکرد این است که اگر درد یا آسیبی مربوط به گذشته وجود داشته باشد، هرگز آن را به طور کامل فراموش نخواهید کرد.

و هر بار که آن را به یاد می آورید، آن درد یا ضربه را به زندگی خود باز می گردانید.

مطمئناً، تکنیک هایی که در ادامه مقاله دنبال می شوند به شما یاری می نمایند تأثیر حافظه را کاهش دهید، اما به ندرت چیزهایی را فراموش می کنیم که منجر به یک حالت عاطفی شده است.

4. سعی نکنید آن را تغییر دهید

یکی دیگر از استراتژی های ضعیف برای رها کردن گذشته این است که حافظه خود را از آن تغییر دهید.

ممکن است سعی کنید در خصوص آنچه رخ داده به خودتان دروغ بگویید تا احساسات مرتبط با این تجربه غیرقابل توجیه به نظر برسند، اما هرگز نمی توانید خودتان را کاملاً گول بزنید.

شما حقیقت واقعی را خواهید دانست، حتی اگر آن را برای خود یا دیگران اعتراف نکنید.

بنابراین ارزش کوشش برای ساختن یک داستان نو در فکر شما را ندارد.

5. احساسات خود را از حافظه خود جدا کنید

اکنون که به شما گفتیم چه کارهایی را نباید انجام دهید، بیایید آغاز کنیم به آنالیز کارهایی که باید انجام دهید.

این نکته یک مضمون اساسی است که در تمام مواردی که در پی می آیند بافته می گردد.

ببینید، فراموش کردن گذشته در واقع به معنای رها کردن تأثیر مستقیم گذشته بر زمان حال شماست.

و گذشته فقط می تواند به وسیله واکنش عاطفی شما به آن کنترل را اعمال کند.

خود یک خاطره از دو بخش تشکیل شده است: احساساتی که تجربه نموده اید و افکار یا احساساتی که بعداً داشته اید.

احساسات - نتیجه حواس پنج گانه شما - چیزهایی مانند بازنمایی بصری آنچه رخ داده، بوها و صداهای اطراف شما و احساسات فیزیکی شما هستند.

این حجم کامل بسیاری از خاطرات است. شاید دیروز قدم زدن به مغازه ها را به یاد بیاورید، اما فقط به معنای چیزهایی که دیدید و شنیدید و غیره باشد.

سپس ترکیبی از افکار و احساساتی است که در طول و بعد از یک تجربه داشتید.

اینها می توانند مثبت (لذت شدید از تماشا و شنیدن چیزی از فرزندتان برای اولین بار) یا منفی (غم، عصبانیت و تلخی زمانی که یک شریک سابق از شما جدا شد) باشد.

اما از آنجایی که می خواهید فراموش کردن گذشته را امتحان کنید، فرض می کنیم که آنها منفی هستند.

جدا کردن عواطف یک خاطره از احساسات یک خاطره به شما این امکان را می دهد که روی آن احساسات بدون احتیاج به سرکوب، اجتناب، فراموش کردن یا تغییر قسمت حسی خاطره کار کنید.

بسیاری از نکاتی که در ادامه می آید به شما در رسیدن به این هدف یاری می نماید.

6. افکار خود را کنترل کنید

ما به شما پیشنهاد نمی کنیم هر بار که رویدادی از گذشته به فکر شما خطور می نماید به آن فکر نکنید - این همان اجتنابی است که قبلاً در خصوص آن صحبت کردیم.

آنچه ما پیشنهاد می کنیم این است که مدت زمانی را که به فکر خود اجازه می دهید در هر موردی در گذشته بماند را محدود کنید.

شما باید گذشته را به خاطر بسپارید تا بتوانید از آن عبور کنید، اما لازم نیست همه آن را یکجا انجام دهید.

بنابراین وقتی می بینید که افکارتان روی آن تجربه ای که می خواهید رها کنید گیر نموده اند، به خودتان بگویید که فقط می توانید به مدت 5 دقیقه (یا هر مدت زمانی که با آن راحت هستید) به آن فکر کنید.

پس از اتمام آن موقع، باید فکر خودمطلع خود را به چیز دیگری منحرف کنید. ترجیحاً چیز مثبتی باشد، اما حتی پیش پاافتادگی زندگی روزمره نیز می تواند باشد.

کنترل افکار به این روش از نشخوار فکری ناسالم جلوگیری می نماید.

بعلاوه به شما فرصتی می دهد تا احساسات مرتبط با گذشته را بدون اینکه اجازه دهید خیلی شدید شوند، احساس و بیان کنید.

شما درد و رنج را تکه تکه می کنید تا قابل کنترل باشد.

7. در برابر فکر کردن به چه می شد مقاومت کنید

یکی از چیزهایی که می توانید با خیال راحت جلوی فکر خود را بگیرید، افکاری است که به قلمرو خیال پردازی می فرایند - چه می شد اگر.

وقتی درد یا ضربه را تجربه می کنیم، معمول است که از خود بپرسیم برای جلوگیری از چنین تجربه ای چه کار متفاوتی می توانستیم انجام دهیم.

چه می شد اگر با همسرتان به گونه ای متفاوت رفتار می کردید. آیا آنها هنوز هم خیانت می کردند؟

چه می شد اگر با دقت بیشتری فرزندتان را زیر نظر داشتید. آیا آنها هنوز آن تصادف را داشتند؟

چه می شد اگر آن شب راستا دیگری را به خانه انتخاب می کردید. آیا هنوز با ضربات چاقو دزدیده می شدید؟

در حقیقت، شما هرگز نمی دانید که اگر در موقعیتی متفاوت عمل می کردید، نتیجه چه می شد.

کاری که کردید، کردید. دیگران هم همان کاری را کردند که کردند. واقعه رخ داد.

هیچ اندازه از تفکر هرگز نمی تواند آن را تغییر دهد.

هر کاری که انجام می دهید با سنگین کردن بار سرزنش و گناه باعث درد عاطفی بیشتر می گردد.

8. از این رویداد درس بگیرید

این در ابتدا گیج نماینده به نظر می رسد، اما بپرسید چه درس هایی می توانید از گذشته بیاموزید.

ممکن است تعجب کنید که این چه تفاوتی با چه می شد دارد که در بالا به شما گفتیم از آن اجتناب کنید.

خوب، درس ها در پی تغییر گذشته نیستند. درس ها در پی بهبود آینده شما هستند.

می توانید به رویدادهایی که می خواهید رها کنید نگاه کنید و بپرسید در موقعیت های مشابه آینده چه کار متفاوتی انجام می دهید.

چه کاری می توانید انجام دهید تا دوباره دچار مسائل اقتصادی نشوید؟

چه کاری می توانید انجام دهید تا اگر اخیراً یکی از دوستان نزدیک خود را ناراحت نموده اید دوباره ناراحت نگردد؟

برای جلوگیری از اخراج از شغل آینده چه کاری می توانید انجام دهید؟

همه اینها نمونه هایی از نکته بعدی است…

9. روی نکات مثبتی که از منفی های گذشته بیرون آمده اند تمرکز کنید

وقتی به شخصیت امروزی خود نگاه می کنید، خواهید دید که چگونه وقایع گذشته شما را شکل داده است.

حتی آن وقایعی که آرزو می کنید اتفاق نمی افتاد.

زندگی گاهی یک مبارزه است و اتفاقات بدی برای مردم می افتد. این ناملایمات می توانند زخم های فکری و حتی جسمی بر جای بگذارند، اما بعلاوه می توانند شما را به گونه ای تغییر دهند که اکنون بتوانید آن را مثبت ببینید.

شوک از دست دادن شریک زندگی - به خصوص اگر در جوانی مرده باشد - می تواند ویرانگر باشد، اما بعلاوه می تواند به شما نشان دهد که چقدر قوی و توانا هستید.

استرس ناشی از بیکاری در کوتاه مدت و داشتن خانواده ای که از آن مراقبت کند می تواند طاقت فرسا باشد، اما ممکن است باعث گردد که در انتخاب شغل خود تنو نظر کنید و در پی چیزی هماهنگ تر با علایق خود باشید.

یک بیماری یا آسیب ممکن است شما را با عوارض درازمدت سلامتی روبرو نموده باشد، اما بعلاوه ممکن است دیدگاه شما را نسبت به زندگی و نحوه اولویت بندی چیزها به طور مثبت تغییر دهد.

همه منفی ها نکته مثبت نخواهند داشت، اما در جایی که وجود دارند، ارزش آن را دارد که در پی آنها بگردید و مرتباً آنها را به خود یادآوری کنید.

10. تشخیص دهید که چه زمانی احساسات گذشته بر اعمال کنونی تأثیر می گذارد

آموختن درس و شناسایی نکات مثبت دو راه سالم برای اجازه دادن به تاثیر مثبت گذشته بر نحوه رفتار شما در زمان حال است.

با این حال، آنچه ناسالم است این است که به رویدادهای گذشته قدرتی بدهید تا بر طرز فکر فعلی شما کنترل عاطفی داشته باشند.

بیایید این را با یاری یک مثال شرح دهیم.

تصور کنید که شریک سابقتان شما را ترک نموده است. سخت بود زیرا شما او را دوست داشتید و هیچ مسئله ای در رابطه ندیدید.

با این حال، اکنون دوباره عشق را با یک شریک نو پیدا نموده اید. اما شما اجازه می دهید شوک و آسیب ناشی از آن رویداد گذشته بر افکار شما در خصوص این رابطه نو تأثیر بگذارد.

به این باور رسیده اید که برای جلوگیری از آسیب دیدگی مجدد، باید قبل از اینکه شریک نوتان فرصتی پیدا کند، همه چیز را قطع کنید.

اکنون، از نظر منطقی، می توانید ببینید که شریک نو شما کاملاً یک فرد فرق دارد و نباید با او به گونه ای رفتار گردد که گویی با همسر قبلی شما یکسان است.

اما از نظر احساسی، شما برای جدا کردن رویداد گذشته از حال و آینده بالقوه ای که دوباره در آن جا انداخته می شوید، مبارزه می کنید.

و بنابراین به آن احساسات گذشته اجازه می دهید بر انتخاب هایی که در زمان حال می کنید تأثیر بگذارند.

نکته کلیدی این است که تشخیص دهید افکار، رفتار و انتخاب های شما از کجا می آیند.

صادق باشید: آیا گذشته ربطی به آن دارد؟

اگر می توانید با دل و جان بگویید که اینطور نیست، می توانید یا به کاری که انجام می دهید ادامه دهید یا در پی دلایل دیگری باشید و آنها را در انزوا ارزیابی کنید.

اگر فکر می کنید حتی کوچکترین احتاقتصادی وجود دارد که آسیب و درد گذشته شما مستقیماً بر نحوه فکر و احساس شما در حال حاضر تأثیر بگذارد، متوقف شوید، نفس عمیقی بکشید و در خصوص کاری که می خواهید انجام دهید تنو نظر کنید.

این بدان معنا نیست که شما باید هر تصمیمی را که می گیرید زیر سوال ببرید - این خود یک مشکل است - اما باید مراقب هر موقعیتی باشید که شباهت هایی با گذشته دارد و سعی می کنید آن را رها کنید.

در این موقعیت هاست که احساسات حل نشده می توانند سر بیرون آورند و بر کاری که انجام می دهید تأثیر بگذارند.

11. داستان خود را تغییر دهید

همه ما داستانی داریم که برای خودمان تعریف می کنیم و مستقیم و غیرمستقیم آن را به دیگران می گوییم.

این داستانی است از اینکه ما چه کسی هستیم، چگونه به این شخص تبدیل شدیم و آینده ما چه خواهد شد.

داستان ها می توانند مثبت باشند:

من قوی هستم، سخت جنگیده ام تا به جایی که هستم برسم و چیزهای بزرگی در پیش دارم.

یا می توانند منفی باشند:

من بی فایده هستم، زندگی علیه من است و هیچ انتها خوشی برای من وجود ندارد.

درد و رنج ناشی از گذشته می تواند شما را به سمت ایجاد یک داستان منفی سوق دهد. می تواند معین کند که شما چگونه خود و زندگی خود را می بینید.

اما شما بر داستانی که می خواهید بگویید کنترل دارید.

لازم نیست داستانی را که در تمام آن ماه ها یا سال ها برای خود تعریف نموده اید، بپذیرید.

داستان شما فرافکنی فکری شما از اینکه چه کسی هستید و چه کسی می خواهید باشید است. این به شما بستگی دارد که آن داستان چیست.

بنابراین رها کردن گذشته، به رها شدن از داستانی که ناشی از آن رویدادهای گذشته است یاری می نماید.

چیز نوی بنویسید؛ چیزی مثبت و نیروبخش

12. برای فراموش کردن گذشته یاد بگیرید چگونه ببخشید

اغلب، اگرچه نه همواره، یک تجربه دردناک از گذشته ما تا حدی ناشی از اعمال شخص دیگری است.

و در حالی که بخشش همواره آسان نیست، بخش مهمی از فراموش کردن گذشته است.

بخشش یک فرآیند است. طول می کشد.

اما فواید بخشش را کسی که بخشیده می گردد احساس نمی کند، بلکه شما، فردی که بخشش را انجام می دهید، احساسش می کنید.

این نقل قول لوئیس بی اسمدز را در فکر داشته باشید:

بخشش گذشته تلخ را پاک نمی نماید. خاطره شفا یافته خاطره پاک شده نیست. در عوض، بخشیدن چیزی که نمی توانیم فراموش کنیم، راه نوی برای به خاطر سپردن ایجاد می نماید. ما خاطرات گذشته خود را به امیدی برای آینده خود تبدیل می کنیم.

13. خاطرات نو و شاد بسازید

اغلب، زندگی ما تحت تسلط تعداد انگشت شماری از احساسات است که به علت حال و گذشته ما ایجاد می گردد.

اگر چیزی از گذشته شما تأثیر عاطفی بزرگ و منفی داشته باشد، آن احساسات می توانند برای مدت طولانی باقی بمانند.

یکی از راه های تغییر تعادل عاطفی به چیزی مثبت تر، ساختن خاطرات نو شاد است.

این خاطرات نو به شما این امکان را می دهد که به جای غم و اندوه یا عصبانیت یا هر چیزی که اکنون احساس می کنید، با علاقه به گذشته نگاه کنید.

در حالی که خاطرات نو نمی توانند خاطرات قدیمی را پاک نمایند، اما می توانند زمینه بازی برابر تری را از نظر تأثیر عاطفی گذشته بر حال شما ایجاد نمایند.

آن ها می توانند منفی گرایی مرتبط با آن بخش هایی از گذشته را که می خواهید رها کنید کمرنگ نمایند و به شما یاری نمایند تا احساسات خود را از آن تجربیات جدا کنید.

14. یاد بگیرید که در زمان حال زندگی کنید

به یاد داشته باشید که با فراموش کردن گذشته در پی فراموش کردن آنچه رخ داده نیستیم. ما فقط می خواهیم تأثیری که امروز روی شما می گذارد را کاهش دهیم.

حفظ توجه خود به برترین شکل ممکن در لحظه حال، راه موثری برای انجام این کار است.

این اجتنابی نیست که قبلاً نسبت به آن هشدار داده بودیم، بلکه ابزاری است برای جلوگیری از خونریزی گذشته در حال شما.

شما هنوز هم می توانید در لحظه حال با رویدادهای گذشته برخورد کنید، اما این کار را به طور عینی و با افکار و حواس خود بر اساس آنچه اینجا و اکنون می گذرد انجام می دهید.

در واقع، تمرکز بر اینکه چگونه در اینجا و اکنون سالم و ایمن هستید، می تواند به شما این امکان را بدهد که به طور موثرتری به خاطرات سخت نزدیک شوید.

در اصل، شما یک فضای امن برای خود ایجاد می کنید تا آن جعبه را باز کنید و با هر چیزی که داخل آن است مقابله کنید.

15. برای آینده برنامه ریزی کنید

یکی از راه های جلوگیری از بار عاطفی وقایع گذشته که زندگی شما را دیکته می کند، این است که به آینده ای که دوست دارید به واقعیت تبدیل گردد چشم دوخته باشید.

با برنامه ریزی مثبت برای آینده خود، چیزی به خود می دهید تا در زمان حال هیجان زده شوید.

اینگونه، می توانید مطلعانه تصمیم بگیرید که اجازه ندهید رویدادهای گذشته روی اهداف و رویاهای شما تأثیر منفی بگذارد.

آنها ممکن است هنوز هم تأثیر داشته باشند، اما اگر اجازه دهید می توانند تأثیر مثبتی داشته باشند.

به عنوان مثال، تجربیات گذشته شما از افسردگی و سایر مسائل مربوط به سلامت روان می تواند شما را به راه اندازی یک موسسه خیریه برای یاری به دیگرانی که از مسائل مشابه رنج می برند سوق دهد.

یا اگر در کودکی مورد بی توجهی قرار گرفته اید، این می تواند شما را به سمت شغلی سوق دهد که از افراد یا حیواناتی مراقبت کنید که هیچ کس دیگری برای مراقبت از آنها ندارند.

این برنامه ها آسیبی را که تجربه نموده اید پاک نمی نمایند، اما می توانند به تغییر دیدگاه شما برای آن رویدادها یاری نمایند.

16. با یک متخصص بهداشت روان صحبت کنید

مقابله با بعضی از آسیب های گذشته ما به تنهایی بسیار سخت است. بعضی از آسیب ها احتیاجمند دانش تخصصی فردی است که در تکنیک های مورد استفاده برای کار با آنها آموزش دیده است.

اگر برای فراموش کردن گذشته کوشش نموده اید، اما هنوز پیروزیت چندانی کسب ننموده اید، حداقل باید یاری حرفه ای را در نظر بگیرید.

آنها ممکن است بتوانند رویکرد ساختارمندتری برای رسیدگی به آسیب های گذشته ارائه دهند و به شما در کار کردن روی آن یاری نمایند.

حتی اگر فکر می کنید تجربه گذشته چیزی نیست که احتیاج به این نوع یاری داشته باشد، آن را رد نکنید.

بیشتر مردم می توانند از صحبت کردن با یک متخصص سود ببرند و اگر چیزی از گذشته شما روی شما سنگینی می نماید، مهم نیست که چقدر بی اهمیت به نظر می رسد، یاری گرفتن یک انتخاب سالم است.

منبع:

aconsciousrethink

منبع: هفت گنج

به "16 نکته برای فراموش کردن گذشته" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "16 نکته برای فراموش کردن گذشته"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید